علی عاشق لوسی می شود
سلام پسر بی موی من اون روزا توی یک داستانی مورچه عاشق یک مورچه دیگه شده بودبراش از خودش می گفت براش آوازش می خواند وخلاصه مدت ها بود که با خودش درگیر بود تا این عشق رو به خانم مورچه برسونه یک روز دل رو زد به دریا ورفت پیش اون نزدیک ونزدیک تر شد تا رسید به اون دید یک دانه چای بیش نبوده حالا داستان علی من هم شبیه مورچه است ما علی را روی یک مبل گذاشتیم تا یکم استراحت بکنه اقا زاده دچار لوستر شده وبراش حرف میزنه ومیخنده ودست وپا تکون میده وکلی آغو آغو می کنه این علی این لوستر ...