یک کم دردل با علی
پارسال این موقعه هنوز خبری از تو نبود کلی برای خودمون کلاس پیلاتس می رفتیم .هرشب چرخ چرخ عباسی داشتیم.اینو مهمونی اون ور مهمونی وکلی الکی خوش می گذشت
صبح من وبابایی می رفتیم سرکار ساعت 3می اومدیم خونه وناهار واستراحت و......دوباره روز از نو روزی از نو
اما
امسال این طوری نیست با اومدن تو به شکم وخونه من وبابا خیلی اوضاع تغیر کرد
1)صبح ها یکم بیشتر (من)می خوابم
2)مجبور نیستم برم سرکار
3)بوی غذا خونگی در خونه می پیچه
4)خونه همیشه تمیز ودسته گلی هست
5)همیشه لباس ها شسته واتو زده هست
6)همه چیز سر جای خودش قرار داره
7)و
هزار هزار
در حالی که تو هم هستی با کولباری از لباس که همیشه در گردش هست وخوردن شیر وتعویض وخلاصه سرویس شدن شما ولی شکر خدا به کمک باباحسنی ومامانی حمیده همه چیز عالی هست
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی