تو عشق من هستی
خیلی زود گذشت
نمی دونم از کجا شروع کنم شاید حرف مسخره ای به نظر بیاد ملی دلم می خواهد یک نی نی (یک نوزاد تازه متولد شده) داشته باشم .احساس می کنم روزهای قشنگی زود تمام شد دوست دارم دوباره تجربه کنم .علی توی دنیا هر کار ی که خوش می آید دوست داری تکرار بشه تو هم اون قسمت زندگیم هستی که دلم می خواهد تکرار بشه .البته الان نه شرایطش هست نه امکانش ولی می نویسم تا یاد باشه چه طرز فکر وعقیده ای داشتم تا چند سال بعد ببینم بازهم روحم به این تازه گی ولطافت وسرشار از عشق وعلاقه به فرزند خواهد بود .دلم می خواهد یه خواهر یا برادر داشته باشی که خیلی با هم تفاوت سنی نداشته باشید.به نظر من نهایتا"3سال هههههههههههه
2هفته است که می رویم نطنز جای خوش آّ ب وهوایی است.دوشنبه این هفته عروسی پسر خاله بابا بود
یکم به خودم رسیدم بعد هم جای شما خالی رفتیم عروسی وشما در خاله در خدمت بابا حسنی بود ی
البته این 2ساعت عروسی شما خواب بودی
از یادگیری های جدید
1)گوش سمت راستت را بسیار می کشی
2)با سمت راستت را با دست می گیری
3)دستت را می مکی
4)با دهانت پوف می کنی (کف درست می کنی)
5)وقتی دایی حامد برات سوت می زنه با لب هات حالت سوت می گیری ولی سوتی در کار نیست ههههههههه
*امشب نیمه شعبان بود ایشاالله همه حاجت روا شوند مخصوصا اون های که در ذهن من وبابایی به سر می برند*
من عاشق خند هاتم همیشه لبخند بزن بهترین پل ارتباط می باشد