بدون عنوان

با گذشت زمان وتماشا رفتار وکردارما علی بزرگ می شود روز به روز بزرگ تر می شود انقدر با سرعت  می گذرد که دیگر برایت عادت می شود واحساس روز مره گیری به خود می گیرد روزی انتظار یک ابخند را می کشیدیم وحالا باید با شکلک های که از خودت در می اوری شاد شویم وچه زیباست لحظه ای که در اغوش می گیری مرا واز بوسه لبریز می شوم مادر امید وارام با رشد وتعالی یافتند زندگی برایت عادی نباشد

ودنیا دست وپایت را نگیرد ومثل من مجبور نباشی خیلی از کار های که دوست نداری انجام بدهی وخیلی از کارها که دوست داری سالها زیاد کنار بگذاری وفقط شب هنگام که تنها سر بر بالش می گذاری بیادش اشک بریزی .لذت بزرگ کردن فرزند اخیلی زیباست.........

مادر جانش به فدایت

برای محرم وامسال برنامه ها داشتیم که با بروز مشکلات به وجود امده جند مرحله انجام نشد ولی به مراسم شیر خواره گان علی اصغر رفته وعزاداری دلچسبی انجام دادیم اگر خدا از ما قبول کند .

چند روزی است که سرماخورده ای وهمچنان در منزل به سر می بریم

راستی قبل از محرم هم یک سفر کم پهنا ولی پر معنا رفتیم چالوس خیلی خوش گذشت.مخصوصا تله کابین

حس نوشتن ندارم ببخشید