علیعلی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

پسر بارانی

درد دل مادر وپسردر 7.5ماهگی

امیر ارسلان عزیز چند روز پیش من رفتم دکتر انصاری تا از وضعیت شما مطلع شوم .دکتر پس ازاینکه من رو وزن کرد دیدیم 1کیلو چاق تر شدم صدای قلب شما رو هم شندیدویکسری سوال عمومی پرسید وبعد سونو گرافی نوشت .فردا بعد از ظهر با بابا رفتیم سونوگرافی دکتر آدی بیک گفت فرزند شما پسر وصحیح وسالم ووزن اونم 1580گرم می باشدو32هفته از بارداری من تمام شده بود .حالا شما 1جنین 7.5ماهه هستی تقریبا50روز دیگه به دنیا می آیی.من ومامانی حمیده تقریبا همه چیزای تورو خریدیم .امروز هم چند جفت جوراب ویک جفت کفش ناز خریدیم .پسر عزیزم برای آمدنت چشم به راهیم . ...
16 دی 1390

برای پسر عزیزم

سلام به پسر عزیزم این وبلاگ خاطرات من وبابات قبل وبعد از به دنیاآمدن شماست .امیدورام خداوند در ایجاد ونگهداری این وبلاگ مارایاری کند. در تاریخ ٥/١٠/١٣٨٧ باباحسنی اومد خونه ما خواستگاری و حدود سه ماه نامزد بودیم .بعدهم در تاریخ ٩/١٢/١٣٨٧عقد کردیم .ودر تاریخ ٢٦/٥/١٣٨٨رفتیم خونه خودمون وزندگی مستقل  تشکیل دادیم . تا ٢٣/٤/١٣٩٠که من  آزمایش خون دادم وظهر همان روز جواب آزمایش رفتم گرفتم .فکر نمی کردیم ولی خدا رو شکر مثبت بود .من وبابا حسنی کلی خوشحال بودیم .کم کم همه خبر دار شدن وخیلی تبریک گفتند . حالا تقریبا تو ٥٠روز بود که توی دل من بودی .٢هفته گذشت وحال من روز به روز بدتر می شد....
26 آذر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسر بارانی می باشد