علیعلی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

پسر بارانی

آخرین اخباردر115روزگی علی

فرزند ذکور من مدتی در هفته گذشته وجاری وقت برای نوشتن نداشتم چند روز تعطیلی به مهمونی رفتن ومهمونی اومدن گذشت پدر بزرگ بابا از مکه اومده بود وچند روزی اونجا بودیم وبعد هم چند تا مهمون از راه دور اومده بودن که برای گردش به این طرف واون طرف می رفتیم ودر اخر هفته هم پیشنهاد کار به من شد که البته به صورت موقت صبح ها چند ساعتی مشغول هستم .شما پیش مامانی هستی .کلی بزرگ تر شدی از به راحتی گردن می گیری وبا کمی کمک از جا بلند می شوی .به خوبی نزدیکان را از غریبه ها تشخیص می دهی وبه شدت گرمایی هستی . داشتم فکر می کردم این مطالب باید یک نظم خاصی بگیرند چون من دارم در سن 25سالگی می نویسم وشاید این مطالب اولویت سنی بخواهد .پس از این به بعد یک بازد...
28 خرداد 1391

یکم تجربه (شاید)

علی آقای من گل پسر من خوشگل پسر من و ... یکم تجربه نشون داده که یک وقتای تو زندگی باید دور یک  دسته از ادم ها که اطرافش هست خط قرمز کشید .شاید برای مدتی کوتاه وشاید برای همیشه .دلیل این خط قرمز بسیاری از موارد هست:مثل تاثیر منفی وراه نامناسب زندگی وحدر رفتن بهترین اوقات زندگی ونداشتن رفتار مناسب و......که تشخیص این دلیل به خود شخص بر می گردد البته من یقین دارم که علی من درست اندیشه می کند وتصمیم میگیرد. ولی گاهی ناخواسته با افرادی سر کار داریم که نمی توانیم خط قرمز بکشیم وفاصله بگیرم وتوان اصلاح آن ها را نداریم وآنها سال ها وماه ها به این شکل زندگی کرده اند پس باید به ارتباط با انها ادامه دهیم اینجاست که...
14 خرداد 1391

از تولد تا 85روزگی

علی عزیزم: لحظه تولدوزن 2900گرم قد47سانت بودی . 10روزگی وزن 2700گرم قد 47سانت بودی. 37روزگی وزن 4350گرم قد 51سانت بودی . 60روزگی وزن5100گرم قد 53سانت بودی. 85روزگی وزن6100گرم قد60سانت هستی .  
4 خرداد 1391

خدایا

به ما کمک کن تا از این غرور بیجا دست برداریم به ما کمک کن تااز حسادت ها دست برداریم به ما کمک کن تا از غیبت کردن دست برداریم به ما کمک کن تا از دورغ گفتن دست برداریم به ما کمک کن تا از جدایی دست برداریم به ما کمک کن .......... خدایا منو ببخش که با غرور دل کسی رو شکستم منو ببخش که به دوستان ام حسادت ورزیدم منو ببخش که پشت دیگران غیبت کردن منو ببخش که از خودم حرف بی جا زدم منو ببخش که گاهی از شما فاصله گرفتم منو ببخش.............   ...
31 ارديبهشت 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسر بارانی می باشد