عکس های 130روزگی علی
امام حسین حاجت روا گردن مرا
سلام بر لب های تشنه ات یا حسین سلام بر پهلوی شکسنه ات یا زهرا سلام بر قامت خمیده ات یا زینب سلام بر سکوت پر فریادت یا حسن سلام برچهره دل روبایت یا محمد سلام بر عزت وبزرگیت یا علی حسادت نمی گذارد درست زندگی کنیم .همجا وهمه وقت به یکدیگر حسودی می کنیم بر سر خانه وماشین ولباس وطلا و.......کاش یک کمی بر سربندگی وعبد خدا بودن حسودی می کردیم کینه وبغض ماه ها وسال ها به همراه می کشیم ولی قلب خود را از محبت اهل بیت خالی نگه می داریم وقت برای هر کار به فایده ای می گذاریم ودر اخر وقت برای خالی نبود عریضه نماز می خوانیم با هر کس وناکس سخن زشت وزیبا می زنیم برای خدای خودمان هیج گاه درد دل نمی کنیم و....... واما تو علی جون چ...
نویسنده :
پدر و مادر
13:37
اولاد ارشد من
عزیزم 4ماهگیت مبارک پنج شنبه گذشته به اتفاق مامانی 3تایی رفتیم بهداشت وپس از یک کنترل وچکاب یک واکسن هم زدی شکر خدا وزنت خوب بود وکلی قد کشیده بودی دلم می خواهد مثل پدر بزرگت رشید وبلند قامت باشی البته راضیم به رضای حق وزنت 7100کیلو گرم به امید روزی که 71باشی قدت 62سانت به امید روزی که 2مترو62سانت باشی هههه
نویسنده :
پدر و مادر
19:19
عکس های 4ماهگی علی
تفریح کوتاه خانوادگی (قصر) حمام قبل از واکسن 4ماهگی علی در حال شروع گریه ...
نویسنده :
پدر و مادر
18:47
علی عاشق لوسی می شود
سلام پسر بی موی من اون روزا توی یک داستانی مورچه عاشق یک مورچه دیگه شده بودبراش از خودش می گفت براش آوازش می خواند وخلاصه مدت ها بود که با خودش درگیر بود تا این عشق رو به خانم مورچه برسونه یک روز دل رو زد به دریا ورفت پیش اون نزدیک ونزدیک تر شد تا رسید به اون دید یک دانه چای بیش نبوده حالا داستان علی من هم شبیه مورچه است ما علی را روی یک مبل گذاشتیم تا یکم استراحت بکنه اقا زاده دچار لوستر شده وبراش حرف میزنه ومیخنده ودست وپا تکون میده وکلی آغو آغو می کنه این علی این لوستر ...
گذر زمان
علی مادر پس از گذشت زمان ورخ دادن حوادث واتفاقات جدید زندگی تجربه ای به انسان ها می دهد تا بتوانند جهت تکامل وپیشرفت بشریت ونشان دادن استعداد ها وبه کاری گیری از فکر نوین زندگی بهتری داشته باشند ولی این بهتری مشمول همه چیز نمی شود باید به یاد داشت که روزی برای بدست اوردن هر چیز خاص مادی یا معنوی چه سرمایه را از دست میدهی گاهی تمام عمر پی تجملات وهزار هزار ساعت وقت خود را هدر میدهیم وآخر هیچ بدست نمی اوریم وفقط ارامش خود ونزدیکانت را از دست داده ای مواظب از وقت بهترین نوع سرمایه گذاری است .در اینده ای نچندان دور هنگامی که می توانی به تنهایی برای خودت تصمیم بگیری وزندگی انفرادی داشته باشی کافیست به دور وبر خود خوب نگاه کنی...
یک کم دردل با علی
پارسال این موقعه هنوز خبری از تو نبود کلی برای خودمون کلاس پیلاتس می رفتیم .هرشب چرخ چرخ عباسی داشتیم.اینو مهمونی اون ور مهمونی وکلی الکی خوش می گذشت صبح من وبابایی می رفتیم سرکار ساعت 3می اومدیم خونه وناهار واستراحت و......دوباره روز از نو روزی از نو اما امسال این طوری نیست با اومدن تو به شکم وخونه من وبابا خیلی اوضاع تغیر کرد 1)صبح ها یکم بیشتر (من)می خوابم 2)مجبور نیستم برم سرکار 3)بوی غذا خونگی در خونه می پیچه 4)خونه همیشه تمیز ودسته گلی هست 5)همیشه لباس ها شسته واتو زده هست 6)همه چیز سر جای خودش قرار داره 7)و هزار هزار در حالی که تو هم هستی با کولباری از لباس که همیشه در گردش هست وخوردن شیر وتعویض وخلاصه سرویس شد...
نویسنده :
پدر و مادر
10:29
بدون عنوان
آخرین اخباردر115روزگی علی
فرزند ذکور من مدتی در هفته گذشته وجاری وقت برای نوشتن نداشتم چند روز تعطیلی به مهمونی رفتن ومهمونی اومدن گذشت پدر بزرگ بابا از مکه اومده بود وچند روزی اونجا بودیم وبعد هم چند تا مهمون از راه دور اومده بودن که برای گردش به این طرف واون طرف می رفتیم ودر اخر هفته هم پیشنهاد کار به من شد که البته به صورت موقت صبح ها چند ساعتی مشغول هستم .شما پیش مامانی هستی .کلی بزرگ تر شدی از به راحتی گردن می گیری وبا کمی کمک از جا بلند می شوی .به خوبی نزدیکان را از غریبه ها تشخیص می دهی وبه شدت گرمایی هستی . داشتم فکر می کردم این مطالب باید یک نظم خاصی بگیرند چون من دارم در سن 25سالگی می نویسم وشاید این مطالب اولویت سنی بخواهد .پس از این به بعد یک بازد...
نویسنده :
پدر و مادر
16:30