علی ده ماه وبیست ودو روزه شد.
سلام به دوستان عزیز ابتدا پوزش بابت نبودن بی دلیل خود را وبه روز نکردن وب علی از همه خواستاریم . حس وحال خوبی نداشتیم با شروع دندان در آوردن علی و رفتن من به سر کار همه چیز نظم خودش رو از دست داده حدود 10بار علی رفته دکتر مرتب سرما می خوره وپاهاش زخم میشه گلو درد سرفه بی خوابی وشب بیداری و..........حالا هم که این ویروس سراغش اومده خیلی بد جور بچه شب ها خواب نداره یک هفته است نصف شب میریم بالا خونه مامانی خواب نداریم خدا به مامانی حمیده عوض بده که هروقت من خسته میشم اون پایست .حالا می خواهیم از یزرگ شدنت برات بگم -شش تا دندان در اوردی -روی پاهات وای میسی -به من میگی حقته به بابا میگی حدن -وقتی پوش...
بدون عنوان
حیاط ویلا چالوس داخل تله کابین نه ماه ونه روزگی بعد از حمام مشغول مطالعه ...
نویسنده :
پدر و مادر
1:12
بدون عنوان
با گذشت زمان وتماشا رفتار وکردارما علی بزرگ می شود روز به روز بزرگ تر می شود انقدر با سرعت می گذرد که دیگر برایت عادت می شود واحساس روز مره گیری به خود می گیرد روزی انتظار یک ابخند را می کشیدیم وحالا باید با شکلک های که از خودت در می اوری شاد شویم وچه زیباست لحظه ای که در اغوش می گیری مرا واز بوسه لبریز می شوم مادر امید وارام با رشد وتعالی یافتند زندگی برایت عادی نباشد ودنیا دست وپایت را نگیرد ومثل من مجبور نباشی خیلی از کار های که دوست نداری انجام بدهی وخیلی از کارها که دوست داری سالها زیاد کنار بگذاری وفقط شب هنگام که تنها سر بر بالش می گذاری بیادش اشک بریزی .لذت بزرگ کردن فرزند اخیلی زیباست......... مادر جانش به فدایت ...
نویسنده :
پدر و مادر
0:47
بدون عنوان
هشت ماه وهشت روزگیت مبارک
سلام برعلی سلام برعلی سلام بر علی علی من مدت هاست که میایم وحس وحال نوشتن ندارم در این 1ماه وچند روز خیلی چیزها عوض شده خیلی خدا به من لطف کرده ودر های رحمتش را باز کرده است این واقعیت است که هر روزی که خدا را وخود را درک کنی عرفه است وچقدر انسان شناخت خود را نسبت به هر چیزی زیاد می کند.......... اوایل ماه حدودا 91/7/10رفتیم دکتر طالبیان یکم سرما خوردگی داشتی دارو داد وبعد از 3روز رفتیم مشهد قطار یکم خسته کننده بود ولی به کمک بابایی ودیگران ............به خیر گذشت چند بار رفتیم زیارت وبیمه امام رضات کردیم برات گندم پاشیدیم واز این امام رئوف سلامتی وحاجت های مورد نظر را درخواست کردیم روز اخر آب روغن قاطی کرد...